مقاصدی که با ۲ میلیون تومان میتوان به آنها سفر کرد
نظرات شما
- درباره آرامگاه بابا سیف الدین
عکسی که ایجاست با عکس بقعه مهدی صالح همین شهر یکیه!... و احتمالا غلط...
طبسی
سه شنبه ۲۶ دي ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۵۵:۵۲ - درباره موزه علوم طبیعی
خیلی خوب بود
خداترس
سه شنبه ۰۸ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۵:۰۲:۲۸ - درباره گنبد سلطانیه
سلام ممنون از شما اگه اطلاعات بیشتری از سلطانیه خواستید به سایت من سر بزنید soltanieh.ir.ae
محمد حسین کلانتری
چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۰ ساعت ۲۳:۴۸:۰۴ - درباره قلعه بردوك
طی 4سال پیش گروهی به نام میراث فرهنگی جهت بازسازی به این قلعه آمده بودند آیاواقعاازاداره بودند پس چرا بازسازی نشد
دلاشوب
يكشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۱ ساعت ۱۱:۲۴:۵۸ - درباره امامزاده قاسم ازنا
امامزاده قاسم مکان زیارتی خوبی است.
جابر کشاورز
سه شنبه ۰۶ دي ۱۳۹۰ ساعت ۰۸:۰۱:۰۱ - درباره روستای باستانی صالحک
به نظرمن یکی ازجاهایی که میتوان زندگی گذشتگانمان رامرورکنیم روستای باستانی صالحک میباشد.
محمدرضاپوروالی دستجردی
جمعه ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۸:۱۰:۰۱ - درباره تخت رستم
صرفا جهت اطلاع بخشی از سریال مردان آنجلس(اصحاب کهف) در غاری واقع در این کوه فیلم برداری شده.
artabaz
جمعه ۲۳ فروردين ۱۳۹۲ ساعت ۱۷:۰۲:۰۴ - درباره چشمه زارعان
ایول به زروان خودمون لا اقل یه چیزی از این روستا تو اینترنت پیدا کردیم
زروانی
شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۱۸:۳۸ - درباره معبد مهري مراغه و مقبره ملا معصوم
خیلی خوب بود ممنون ازتون
منیژه پاسخی
پنجشنبه ۱۷ فروردين ۱۳۹۱ ساعت ۱۳:۴۹:۴۶ - درباره چمن متحرك
چرا عکس نمیزارید.سایت اصلا کامل نیست.کاشکی هرکسی کار خودشو درست انجام میداد....
دوشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۱۹:۵۹ - درباره غار هیزج
سلام.از علاقه مندان به مکانهاوجاذبه های گردشگری دعوت میکنم حتما از این روستای زیبا دیدن کنند .
حسین ج
يكشنبه ۱۸ دي ۱۳۹۰ ساعت ۰۶:۵۴:۲۸ - درباره تالاب عمارت
ممنون از اطلاعات خوبتون من اصالتا اهل این روستا هستم و خوشحالم که روستای ما رو معرفی کردین
محسن شرفی
چهارشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۳۵:۵۴ - درباره قلعه دختر (قیز قلعه )
با سلام اگر میتوانید وعکسی موجود میباشد از قلعه نمایش دهید
اسماعیل نجفی قیزقلعه
چهارشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۶:۲۵ - درباره قلعه لمبسر
باید رفت و دید تا به عظمت و شکوهش پی برد دارای موقعیت بسیار استراتژیک و حساس می باشد با دید عالی به طبیعت یعنی برفراز قله ای هستس که از یک سو به آب که مایه حیات می باشد می نگری و از سویی دیگر به طبیعت سر سبز که مایه نشاط میباشد حس خوبیه که فقط باید تجربه کرد
اهورا زارعی
دوشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۲۳:۴۳:۰۰ - درباره روستاي نايه
روستاي نايه از سرسبز ترين مناطق ييلاقي و گردشگري استان قم محسوب مي شود وداراي اماكن مذهبي از جمله شاهزاده اسحاق-امامزاده ام سلمه وام كلمه-بيبي حليمه خاتون مي باشد .علاوه براين داراي باغهاي ميوه مانند گيلاس -زردالو-هلو-سيب و گلابي وخشكبار توت و گردو ميباشد .اين روستاي كهن داراي چشمه هاي اب شيرين وكوههاي بلند ميباشد كه اين مهم سبب گرديده تا در فصول بهار و تابستان گردشگران و علاقمندان به
دوشنبه ۰۳ اسفند ۱۳۸۸ ساعت ۱۹:۲۴:۵۱ - درباره چشمه سبز
بسیار زیباست این چشمه و سبزی خاص آن آرامش و طیبایی خاصی به ادمی میبخشد...
هراتی
شنبه ۱۵ شهريور ۱۳۹۳ ساعت ۰۹:۲۱:۳۱ - درباره مقبره در شيخ
ببخشيدآدرس مقبره: نهاوند خيابان معلم كوي شيخ
غلامرضا مقدري
سه شنبه ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۲ ساعت ۱۱:۴۳:۴۸ - درباره محور بابلسر – فرح آباد و بهشهر – گرگان
Great common sense here. Wish I'd thoghut of that.
Zaty
دوشنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۱ ساعت ۰۰:۴۹:۳۴ - درباره مقبره در شيخ
ممنون از مطالبتون. من نهاوندی هستم و برای اولین با بود اسم این مقبره رو میشنیدم. لطفا عکس هم بزارین اگه آدرس دقیق بود بهتر میتونستیم پیدا کنیم
رحیمی
دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۱ ساعت ۱۰:۵۶:۴۱
عبدا.. عامري |
|
عبدا.. عامري پيشينه: متولد 1301 تهران فارغ التحصيل دانشگاه هنرهاي زيبا شناخت رنگها در كودكي و در سنين هفت، هشت سالگي براي من اتفاق افتاد. يادم ميآيد صبح يك روز تابستاني، وقتي از خواب بيدار شدم، چشمم به ديوار كاهلگي روبهرو افتاد كه از باراني كه در نيمههاي شب باريده بود، هنوز خيس بود و نور آفتاب روي كاهها و سنگريزهها كه از دل ديوار بيرون زده بودند افتاد و تلفيق عجيبي از رنگهاي زرد طلايي، قهوهاي روشن، خاكستريهاي خوش رنگِ سنگريزهها با آبي لاجوردي آسمان، سبزي درختان و ابرهاي سفيد بهوجود آمده بود. اين تصوير براي هميشه در ذهنم ماندگار شد و از اين به بعد جهان رنگها، در من جان گرفتند و با من زندگي كردند.» عبدالله عامري در يك خانواده كاملاً مذهبي و در محله امامزاده يحيي، چسبيده به خيابان ري و از نقاط قديمي تهران، كه در ميانه شمال و جنوب شهر قرار گرفته بود و بافت اجتماعي متوسطي داشت، متولد ميشود. «روبهروي امامزاده يحيي و نزديك خانه ما مسجدي بود كهبهخاطرم هست تابستانها مردم روي پشتبام آن نماز ميخواندند. در وسط حياط مدرسه مسجد درخت چنار كهنسالي قرار داشت كه محيط دور تنه آن شش متري ضخامت داشت و شاخ و برگ گسترده آن سايهبان تمام حياط مسجد و پشتبام آن ميشد. كشف نقاشي اتفاق مهمي در كودكياش بود. او ناخواسته زباني را ميفهميد و درك ميكرد كه ميتوانست با آن سكوت كلامي را جبران كند. «گاهي از مدرسه كه برميگشتم برادر بزرگتراش را ميديدم كه در حال خط كشيدن روي ديوار است. من اول چيزي نميفهميدم ولي محو تماشاي خطخطيهاي او ميشدم. يواش يواش ميديدم كه اين خطها گل ميشوند، خانهها يا كوه ميشوند. فهميدم كه چنين كاري هم ميتوان كرد. من هم شروع به كشيدن شكلها و نقشها روي ديوار كردم. از اينكه ميتوانستم شكل اشيا را بكشم بينهايت مسرور ميشدم. بعد از مدتي ياد گرفتم كه با مدادرنگي منظرههايم را هم رنگ كنم. يك بار عكس منظرهأي را كه روي كارت پستال بود با مداد رنگي كشيدم. وقتي ديدم كه نقاشي من هم شبيه عكس روي كارت شده بهقدري ذوق زدهشدم كه آن را به همه نشان دادم. تشويق خانواده ودوستان مرا در اين كار دلگرم ميكرد.» به راهنمايي دائي خود براي ادامه تحصيل به هنرستان ميرود و ديپلم نقاشي ميگيرد. از جمله استادان او عليمحمد حيدريان و رسام ارژنگ بودند. بعداز هنرستان بلافاصله و بدون كنكور ورودي وارد «هنركده هنرهاي زيبا» ميشود.(۱۳۱۹) عبداله عامري مانند بسياري از هم نسلانش كه از اولين فارغالتحصيلان دانشكده هنرهاي زيبا دانشگاه تهران بودند، در دوران تحصيل با نوگرايي در نقاشي و با مكاتبي مثل امپرسيونيسم و پست امپرسيونيسم آشنا ميشود و تجربه ميكند، و در دورههاي بعد از تحصيل، هم پاي نگرشهاي تازهاي كه در حيطه نقاشي مطرح ميگردد، به تجربه اندوزي خود ادامه ميدهد. بدين ترتنيب او با بسياري از گرايشهاي رايج در نقاشي مانند كوبيسم، نقاشي انتزاعي و نيمه انتزاعي، سوررئاليسم ونيز چشمداشت و توجه به هنر ايراني را تجربه ميكند و سرانجام بنا به خواسته خود و با توجه به حال و هواي موضوع نقاشي، تكنيك و يا سبكي را بهكار ميگيرد. «معتقدم كه نقاش بايد تكنيكهاي مختلفي كار كند تا هر مضموني را با تكنيك مناسب خودش بتواند بيان كند. وقتي به موضوعي فكر ميكنم، به اين هم ميانديشم كه اين موضوع را با چه تكنيكي بهتر ميتوان بيان كرد و سرانجام سراغ همان تكنيك ميروم. به همين جهت هم كارهاي من داراي يك روش و تكنيك ثابت نيستند و به شيوههاي اكسپرسيونيستي، سوررئال. آبستره و امپرسيونيست كار كردهام.» او كه با طبيعتسازي استادانهاي كارش را شروع كرده در بند آن شيوه كه هم در آن محدوده او را ميستايند، نميماند. به ساختن پردههاي اكسپرسيونيستي همچون منظره قهوه خانه ييلاقي و پل سرچشمه در بينيال دوم و سوم رو ميكند در همان اوان به كارهاي «پست امپرسيونيستي» توجه ميكند لحن كارهاي وانگوگ و سزان و گوگن را در فضاهاي سبز، آبي، قهوهاي آن دورهاش ميتوان شنيد. در دورهاي به فضاي آبستره فيگوراتيو ميرسد و «تابلو بار سنگين» اوج كارهاي اين دوره اوست كه خود ميگويد اجازه نمايش آن را سالها به او نداده بودند. چارپاياني كه تور پر از كاه را حمل ميكنند با خطوط مختصر قرمز و سياه خيلي سريع ساخته شده و از دور به مسامحه كلافهاي زرد را ميمانند كه در تپههاي كروي و درختان گردو پيچيده سبز در افقي دوراني همچون منظومهاي از حجمهاي رنگين گرد هم ميچرخند تا نماي جلوي تابلو كه گرايش و ريزش رنگها به جلو - با هجومي به آينده - بيننده را ميخكوب ميكند، آن دوران سرسامآور به سطح مستوي پايان ميپذيرد. او از اين هم فراتر ميرود، در تابلوي توفان، شيروانيها و درختان چنان از ريشه كنده شده و در هوا به شتاب دور شدهاند كه نقاش فقط رد حركت سريع حجم رنگي آنها را نشان داده است. اين تابلو حركت محض رنگ در فضا ست. به رغم تمام تنوع كاري كه عبدالله عامري در پيش گرفته است، دو نكته به طرز بارزي در كارهاي او به چشم ميخورد: نكته اول مفهومگرايي در آثار اوست. «هنرمندان بايد در راه تعالي و پيشرفت جامعهشان فعال باشند. كار من فقط بازي با چهار تا رنگ نيست. يك ظرف هر چقدر هم زيبا باشد، ولي اگر از غذاي مناسب تهي باشد، هيچ شكم گرسنهاي را سير نميكند. نقاشي بايد علاوه بر زيبايي، داراي مفاهيم عالي هم باشد تا هم مردم از آن استفاده كنند و هم خودش. خداوند گفته شما هم در مقابل خودتان، و هم در برابر جامعه مسئول هستيد. اينها را هنرمند بايد با كار خودش نشان دهد، و الا اگر غير از اين باشد، مردم خيلي زود اثر او را فراموش ميكنند.» كارهاي اساتيد گذشته قبل از ميكلآنژ، رافائل، حتي نقاشيهاي پيكاسو، كه بسيار مدرن هستند، تنها بهخاطر ظاهر زيباي آنها پابرجا نيستند، بلكه محتواي آنها هم داراي ارزش هستند.» نكته ديگري كه در آثار او قابل اعتنا ميباشند، عشق به طبيعت است. طبيعتي كه مظهر لطف خدا به بندگانش است. اين عشق را بهخصوص در همه مناظري كه از طبيعت كشيده ميتوان مشاهده كرد. رنگهاي روشن و درخشان مناظر او، انعكاسي از صفا، خلوص، پاكي و نيز اعتنا به «نگارگري ايراني» است. اين توجه او به نگارگري را از دورگيريهايي كه گاه بهكار ميگيرد ميتوان تشخيص داد. در تابلو «مهتاب» خانوادهاي را ميبينيم كه روي پشتبام يك آسياب آبي خوابيدهاند. بر فراز آسمان، قرص كامل گاه از لابهلاي ابرها، زمين را نورباران ميكند. روستايي كه در دل كوه و زير نور ماه لميده، هنوز كاملاً بهخواب نرفته است. گويي نسيم ملايمي برگ درختان را با وزش خود به حركت درآورده است. فضا آكنده از صداي خفيف باد در ميان برگ درختان و همهمه جويبار است. مرد هنوز بهخواب نرفته و غرق در تفكر است. او به چه چيزي فكر ميكند؟ طبيعتاً آنچه دغدغه نقاش است: «من عاشق اين مهتاب هستم. اين سكوت شب و مهتابي كه در آن حال و هواي عرفاني به آدم دست ميدهد و آدم را به تفكر درباره راز خلقت ميبرد.» شايد در جستجوي همين سكوت و نور ماه بود كه سالها پيش محله امامزاده يحيي را كه ديگر صفاي كودكياش را نداشت ترك گفت و در منطقهاي از كرج كه آن موقع نقطه دنج و خلوتي بود سكونت كرد و ميكند. |
|
تعداد بازدید : 1925 |
تعداد نظرات : 5
5 نظر درحال تایید است و یا بدلیل مغایرت با ارزشهای انسانی حذف شده است
|
نظر خود را در مورد عبدا.. عامري ثبت کنید.
|
آثار عبدا.. عامري